یادداشتی بر کتاب “بیرون از گذشته، میان ایوان” نوشتۀ مهری بهرامی Reviewed by Momizat on . یادداشتی بر کتاب "بیرون از گذشته، میان ایوان" نوشتۀ مهری بهرامی فریبا چلبی یانی داستان بلند بیرون از گلشته، میان ایوان در 103 صفحه، حکایت زن نویسنده‌ای است که ب یادداشتی بر کتاب "بیرون از گذشته، میان ایوان" نوشتۀ مهری بهرامی فریبا چلبی یانی داستان بلند بیرون از گلشته، میان ایوان در 103 صفحه، حکایت زن نویسنده‌ای است که ب Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » یادداشت » دربارۀ کتاب » یادداشتی بر کتاب “بیرون از گذشته، میان ایوان” نوشتۀ مهری بهرامی

یادداشتی بر کتاب “بیرون از گذشته، میان ایوان” نوشتۀ مهری بهرامی

یادداشتی بر کتاب “بیرون از گذشته، میان ایوان” نوشتۀ مهری بهرامی

یادداشتی بر کتاب “بیرون از گذشته، میان ایوان” نوشتۀ مهری بهرامی

فریبا چلبی یانی

داستان بلند بیرون از گلشته، میان ایوان در ۱۰۳ صفحه، حکایت زن نویسنده‌ای است که بیمار است و با شیمی‌درمانی سعی دارد رمان نیمه‌کارۀ خود را با خرده‌روایت‌هایی که دارد، با کمک پری، یکی از کارکترهای داستان که در واقع نقش شاه پریان و قصه‌گو را بازی می‌کند، به اتمام برساند.

روایت داستان روایت پارادوکس‌گونه‌ای مابین سنت و مدرنیته با تأکید بر نحوۀ زندگی کارکترهای نسل‌های گذشته و امروزی است. مرکز ثقل حوادث داستان‌ها خانۀ قدیمی «آقاجان» است که الان به شکل جدید آپارتمانی ساخته شده و هومن در یکی از آپارتمان‌ها سکونت دارد. نویسنده به دو نوع مثلث عشقی می‌پردازد که مابین خاتون و آقاجان و عزیز در خانۀ قدیمی، و نیز خورشید و هومن و ثریا، در آپارتمان است. در هر دو خانه میهمانی‌های شب یلدا برگزار می‌شود. خاتون و ثریا از جمله کارکترهایی هستند که یکی در دنیای سنتی و قدیم زندگی می‌کند و دیگری در دنیای مدرن امروزی، اما چیزی که این دو کارکتر را در داستان به هم وصل می‌کند، سرنوشت مشابهی است که در زندگی طی می‌کنند، اما با شیوه‌های مختلف. خاتون به جبریتی ناخواسته تن می‌دهد و می‌میرد و ثریا بر جبریت طغیان می‌کند و کفش پاشنه‌بلند به پا می‌کند و گیس‌های بلندش را می‌برد و به گندمزار فرار می‌کند. گندمزار در واقع المانی از آرامش و منجی ثریا در نظر گرفته می‌شود، چراکه ثریا قبل از ورود به گندمزار کفش‌ها را از پا در می‌آورد و در آن‌جا به خوابی ابدی فرو می‌رود. این را که این منجی چقدر در مورد ثریا موفق بوده است، قضاوت قطعی نمی‌توان کرد. زن‌های توی داستان به نوعی دچار سرنوشت مشابهی‌اند که یا می‌میرند، یا گم می‌شوند، یا درخواب ابدی فرو می‌روند و یا در انتظار نیستی به سر می‌برند.

داستان پر از اشیایی است که به طور سمبولیک در داستان به کار رفته است. از جمله «قدح آبی خاتون»، «کفش‌های پاشنه‌بلند قرمز» که اشاره‌ای به کفش‌های سیندرلاست، منتها در ورژنی متفاوت. «دانه‌های انار» و «گیس‌های بریده» و…

بیرون از گذشته، میان ایوان

بیرون از گذشته، میان ایوان

داستان بلند مهری بهرامی، فراداستان است که در آن نویسنده با متوسل شدن به اسطوره، قصۀ شب یلدا و کفش سیندرلا، و دخالت نویسنده در روند و جریان داستان و بحث و جدل با کارکترها و عصیان کارکتری مانند خورشید که همانی نیست که نویسنده می‌خواهد بنویسدش و تا انتها می‌رود و لابه‌لای صفحاتش گم و گور می‌شود، بازگو می‌شود. ما با این‌که با یک فراداستان مواجهیم، رگه‌هایی از ناتورالیسم را نیز در داستان می‌بینیم، که اشاره‌ای است به سرشت جبرگونۀ کارکترها، غم و اندوه و در خاتمه مرگ، که نویسنده به‌خوبی از عهدۀ پرداخت آن بر آمده است. نثر داستان شاعرانه است و این شاعرانگی نه تنها لطمه‌ای به داستان وارد نمی‌کند، بلکه به روایت داستان و هم‌ذات پنداری مخاطب کمک می‌کند. با این‌که خواننده با آقاجان، سرباز و هومن نمی‌تواند همراه شود و به نظر می‌رسد شخصیت‌پردازی آن‌ها کامل نشده است؛ باید در نظر بگیریم که مخاطب هم زیاد درگیر شناختن این کارکترها نمی‌شود و بهتر همان که در محاق قرار گیرند، چراکه ما با یک روایت زنانه مواجه هستیم که به زندگی زنان می‌پردازد.

در خاتمه نویسنده خواننده را درگیر موضوعی می‌کند و آن این‌که انسان‌ها هرچند در نحوه و شکل زندگی مدرن باشند، اتفاقاتی که در زندگی آن‌ها رخ می‌دهد به نوعی شبیه هم‌ است. از جمله، اتفاقاتی که در خانۀ هومن و یا خانۀ قدیمی آقاجان رخ می‌دهد، نشان از داستان‌های همین انسان‌هاست که به آن اشاره شد.

نام کتاب: بیرون از گذشته، میان ایوان

نویسنده: مهری بهارمی

ناشر: نیلوفر

سال نشر: ۱۳۹۵

ادبیات اقلیت / ۳۰ خرداد ۱۳۹۷

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا