زوایای تاریک ـ روشن شعر دیداری Reviewed by Momizat on . در دوستی تو / همۀ جنگ‌ها تمام می‌شود / کلمه در دهانت دیده‌بان صلح است / و کنارت بر چیدن مرز‌ها. افشین شاهرودی (متولد ۱۳۲۹) «عکاس ـ شاعر»ی است که رابطۀ چند سویه در دوستی تو / همۀ جنگ‌ها تمام می‌شود / کلمه در دهانت دیده‌بان صلح است / و کنارت بر چیدن مرز‌ها. افشین شاهرودی (متولد ۱۳۲۹) «عکاس ـ شاعر»ی است که رابطۀ چند سویه Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » یادداشت » دربارۀ کتاب » زوایای تاریک ـ روشن شعر دیداری

زوایای تاریک ـ روشن شعر دیداری

خوانش سریا داودی حموله از مجموعه شعر «عشق و جنگ» اثر افشین شاهرودی
زوایای تاریک ـ روشن شعر دیداری

در دوستی تو / همۀ جنگ‌ها تمام می‌شود / کلمه در دهانت دیده‌بان صلح است / و کنارت بر چیدن مرز‌ها.

افشین شاهرودی (متولد ۱۳۲۹) «عکاس ـ شاعر»ی است که رابطۀ چند سویه بین «شعر ـ طرح» و «شعرـ عکس» برقرار می‌کند. صحنه‌های روایی را به تصویر می‌ کشد، کلمات را طرح می‌زند، تا برگ دیگری از شعر بیافریند.

در این تبلورهای مضمونی تعلیق زیبایى نهفته است، حلول معنا در بافت زبانی پتانسیل قدرتمندی دارد و جان‌بخشی به اشیا و پدیده‌ها گارد اصلی آشنایی‌زدایی‌های واژگانی است:

یک گله آهوی رام / در آرامش توست / یک دست / در اندیشۀ من / صدایت می‌کنم / دشت پر از آهو می‌شود.

افشین شاهرودی، بنیان‌گذارِ «شعر دیداری»، که سعی دارد با تصاویر روایی به بازنمایی وقایع «عشق و جنگ» بپردازد، به نظر می‌رسد در محوریت «عشق» حرف‌های مهم‌تری برای گفتن دارد، آن‌چنان‌که در محوریت «جنگ» این مهم مسیر دیگری را پیموده است.

کلمات قصار و ترکیب‌های استعاری هم‌راستای مدلول‌های بیرونی است. سویه‌های «تغزلی ـ غنایی» هم‌بستۀ آشنایی‌زدایی‌های لفظی ـ معنایی است. رابطۀ میان دال و مدلول برای مخاطب تصور ذهنی ایجاد می‌کند. به طوری که ساختار خطی شعر‌ها بر مدار رویکردهای نوستالژیکی است:

ـ خواب دیدم / در پاییزی عاشقانه / زرد شده‌ام / تو نیستی/ و زمین هنوز می‌چرخد / بی دوستتِ تو / بی دارمِ من.

کمپوزیسیون شعر‌ها وابسته به تلفیق فرم و محتواست. به طوری که در این شعر محوری راوی در پی آن است که ذهن و روح مخاطب را ارتقا دهد. پس با گزاره‌هایی با محوریت «عشق ـ جنگ» تعقیدهای زمانی و مکانی را به تصویر می‌کشاند.

در مجموعۀ دیداری «عشق و جنگ»(۱) شکواییه‌ها و دردناله‌های به جا مانده از جنگ به حالت تک‌گویه‌ای (monologue) بیان شده‌اند. به واسطۀ حرکت از عینیت به ذهنیت و به عکس، فرم بر معنا هجوم می‌آورد و با این شکل ظاهری، افقی تازه در شعر مدرن آفریده می‌شود. بازنمایی حقیقت با ظرفیت‌های کلامی به واسطۀ تقابل‌های دیالکتیکی است. تأکید بر فرم ساختاری از جاذبه‌های شعر روایی ست:

امروز/ یک زیباییِ وحشتناک اتفاق افتاد / پروانه‌ای به دیدن باغچه آمده بود / و ماه / داشت گوزن‌ها را تماشا می‌کرد / ناگهان / پروانه آتش گرفت / هر چه فکر می‌کنم نمی‌فهمم/ چرا آتش گرفتن پروانه زیباست.

در این سپیدسرایی آبژکتیویته ناظر به عینیت و سابجکتیویته ناظر به ذهنیت ِکلامی است. تقابل‌های «انسان ـ طبیعت» جذابیت‌های گفتاری ایجاد هیجان می‌کند و جزیی‌نگری وابسته به آشنایی‌زدایی‌های ساختاری است.

«قدرت پنهان»ی در کلمات نهفته است، از این حیث حس خاصی نسبت به منحصر بودن ذهنیت شاعر در مخاطب به وجود می‌آید. ارتباط منطقی بین سطر‌ها نشان از تناظر زبانی دارد، با این توصیف شعرهای حسی ـ مفهومی تصاویری از «آتش گرفتن سینما رکس، حملۀ تانک‌ها، بمباران شهرها…» صحنه‌هایی چندبعدی به نمایش می‌گذارد، و شعرهای تغزلی ـ روایی بار مضمونی ـ حسی دارند و بیشتر موقعیت‌های نوستالژیکی را به ذهن متبادر می‌کنند:

ـ با چمدانی قرمز / کنار سکویی سیمانی / خوابم برده است / در این ایستگاه‌های های‌های/ هر شب / قطار / از زیر بالشم عبور می‌کند.

«طرح ـ تصویر»‌های «عشق و جنگ» دنبالۀ‌‌ همان ذهنیت قبلی شاعر است، با این توصیف که این دفعه سبب‌ساز متغیرهای دیگری شده است.

لایه‌های ساختاری سیاه و سفید دلالت‌های معنایی مختلطی دارند. در این موضوع‌گرایی بار تحمیلی فرم بر دوش معناست و ساختار فرمیک بر دوش تصاویر روایی است. به طوری که این نگره‌ها موازی تِم (مضمون)‌ها در تصاویر روایی مستحیل می‌شوند.

هم‌بافته‌ای از «من»‌گویی‌های متعارف که به واسطۀ سوبژه (فاعل شناسا) منجر به کشف ابژه‌ها (موضوع شناسایی) می‌شود:

ـ مادرم / جسد مرا / روی دست گرفته / فریاد می‌زد / آسمان این کودک را / برای پرنده‌ها ساخته بودیم!

«تصویر ـ طرح» هم از مؤلفه‌هایی است که به شعر اضافه شده است. در آشنازدایی‌زدایی‌ها تصاویر جذاب و بدیع است و پرداخت به «انسان ـ طبیعت» و «عشق ـ مرگ» متناسب با آرمان‌های عینیت‌مند (اوبژکتال) است.

در محور هنجارگریزی هم، متن اسیر استعاره و تصویرسازی است، «چگونه گفتن»‌ها مهم‌تر از «چه گفتن»‌ها جلوه می‌کند. تناسب بین عناصر و المان شعری و تصاویر دیداری سبب کشف و شهود می‌شود.

در تلفیق نوشتار و تصویر، گاهی شاعر از «تجاهل العارف» بهره می‌برد و تردید می‌آفریند:

ـ نمی‌دانم جنون آبی ست / یا من / با چشم‌های زردم / دیدم زمین زیر پایم حرکت کرد / من هی دور می‌شدم و / ایستگاه/ در صدای قطار می‌سوخت.

افشین شاهرودی خواب‌هایش را در بیداری می‌بیند. برای انتقال بار معنایی به طرح‌های گرافیکی روی می‌آورد. با «شعر ـ طرح» تصاویری از قبل و بعد جنگ را بازآفرینی می‌کند و به شکل مرگ‌اندیشانه بین «کلمات ـ طرح» درگیری ذهنی ایجاد می‌کند.

تضادهای تصویری (تاریک ـ روشن) نوعی پیش‌آگاهی به مخاطب می‌دهد و تلفیق دنیای «عین ـ ذهن» منجر به ایجاد لایه‌های معنایی می‌شود.

عناصر تصویری «مستطیل، دایره‌، ماه» روشن و تاریک طراحی شده‌اند و نشان از دلالت‌های معنایی در سطوح مختلف دارند و بازتکرار‌های اشکال سیاه و سفید نشان از حضور معناهای ساختاری است:

ـ امروز / ماه به سربازی رفت / مادرم می‌گوید / پوتین بچه‌گانه پیدا نمی‌شود / اما پدرم معتقد است / جنگ شوخی بردار نیست / میوه‌ها می‌رسند / و باغچه سیب باران می‌شود / من به مرخصی مرضیه خواهم رفت.

به واسطۀ استفاده مکرر از تقابل‌های «خواب ـ بیداری»، «باران ـ ابر» و «زرد ـ آبی» برآیند «عین ـ ذهن» مرتب تغییر می‌کند.

مضمون‌های کلیدی در بخش «عشق» معمولاً طرح‌های گرافیکی «آهو، گل، ابر، ساعت، میز، پروانه، ریل، قلب، سیب، ماه…» بر پیشانی دارد و طرح و تصویر‌هایی نظیر «موشک، نارنجک، مسلسل، تانک، پوتین، هواپیما، پرنده، تابوت…» صحنه‌های جنگ را بازسازی می‌کند.

نمود وقایع و حوادث سبب شده مرگ‌اندیشی بر کل اثر حاکم باشد. به طوری که در تناظر بین «عشق و جنگ» کلمات به تب شدیدی دچارند. در آغاز شعرهای عشق معمولاً «خواب دیدم» است که شاعر با بیان امپرسیونیستی، احساسات نوستالژیک خود را نشان می‌دهد و در آغاز شعرهای جنگ معمولاً کلمۀ «امروز» آورده شده است که از تأثرات راوی نشئت می‌گیرد:

ـ من هم دیگر / از روی این صندلی تکان نخواهم خورد / حالا که گنجشک‌ها رفته‌اند/ برف هم مرا بپوشاند.

——

پی نوشت:

۱. افشین شاهرودی مجموعه شعرهای ذیل را در کارنامه دارد:

ـ عشق و جنگ، نشر بامداد نو، چاپ اول۱۳۹۴

ـ خاطرات من، ماه، چاه و باغچه، نشر آرست، چاپ اول ۱۳۷۶

ـ از زمان جنون، نشر نیم نگاه، چاپ اول ۱۳۸۰

ـ افشین‌های شاهرودی، نشر داستان سرا، چاپ اول ۱۳۸۸

سریا داودی حموله

ادبیات اقلیت / ۲۲ آبان ۱۳۹۴

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا