محمد جواد جزینی، داور نخستین دوره جایزه ادبیات اقلیت:
جشنوارۀ داستان پانزدهکلمهای اقتراح و دعوتی به ذوقآزمایی در مورد یک مسئلۀ اجتماعی است
ادبیات اقلیت ـ محمدجواد جزینی، نویسنده و مدرس ادبیات داستانی و داور نخستین دورۀ جایزۀ ادبیات اقلیت در گفتوگو با دبیرخانۀ این جایزه گفت: نباید گمان کنیم که داستان پانزدهکلمهای یک معیار علمی دارد بلکه این شیوه، فقط یک اقتراح و دعوت به ذوقآزمایی در مورد یک مسئلۀ اجتماعی و در محدودۀ این تعداد کلمات است.
نظرتان دربارۀ فرم انتخابی این جشنواره، یعنی داستان پانزدهکلمهای چیست اصولاً چگونه میتوان با چنین تعداد اندکی از کلمات داستان نوشت؟
این گونۀ داستان را اصطلاحاً با نام ذرهداستانها یا داستانک معرفی میکنند و نکتۀ آن این است که هیچ نوع تعین عددی برای داستان قائل نیستند. این شیوهای که این جشنواره آن را برگزار میکند فقط یک اقتراح است؛ به معنای دعوت به ذوقآزمایی و اینطور نیست که گمان کنیم یک معیار علمی برای آن وجود دارد. فقط بهانهای است که به علاقهمندان و داستاننویسان پیشنهاد بکند تا در مورد یک موقعیت اجتماعی یا مسئلۀ اجتماعی ذوقآزمایی کنند و داستانی بنویسند در این حد. البته ممکن است داستانهایی بیشتر یا کمتر از این عدد نوشته شوند. آنها را از دایرۀ داستان خارج نمیکند. این فقط یک جشنواره است.
نهایتاً پس با این تعداد اندک از کلمات میتوان داستان نوشت؟
در کشورهای دیگر این گونهها را میشناسند. داستانهای یک پاراگرافی که به آنها فلش فیکشن میگویند. داستانهای یکجملهای که به آنها میکروفیکشن میگویند و داستانهای یککلمهای که به آنها، نانوفیکشن میگویند. اینها گونههای شناخته شده در جهان است.
دشواری داوری چنین آثاری چیست و برای داوری این آثار چه معیارهایی را باید در نظر گرفت؟
احتمالاً بیشترین دشواری را نویسندگان دارند که قرار است در کوتاهترین شکل ممکن یعنی آن تعین عدد ۱۵ کلمهای داستانی را خلق کنند. به نظرم دشوارترین بخشش اینجاست.
در مورد داورها چهطور؟
طبیعتاً کار آسانتر را داورها دارند. در ذهن من دو تا معیار هست، یک، قصه بودن؛ یعنی بتواند در کوتاهترین شکل ممکن ۱۵ کلمهای، داستان تأثیرگذاری بگوید و دوم اینکه به موضوع جشنواره که مسئلۀ بچههای کار هست پرداخته شود. اینکه آیا آن ۱۵ کلمه باعث شده یک قصۀ نشاطآور نوشته شود. البته نشاطآور، به معنای تأثیرگذار. در آثار هم تلاش میکنیم، نگاه جدید را به مسئلۀ بچههای کار ببینیم. نگاه تازه. قرائت تازه از این تماشا.
به نظر شما ویژگی خاص این جشنواره چیست؟
شاید در حال حاضر در کشور ما، نهادها و مؤسسات مختلف، مسابقاتی در زمینۀ داستانهای خیلی کوتاه یا داستانکها برگزار میکنند و این پدیدۀ تازهای نیست. شاید در طول سال، ده تا دوازده تا از این جشنوارههای اینچنینی برگزار میشود. ولی در بین اینها، حداقل من ندیدم مسئلهشان، بچههای کار باشد. شاید پرداختن به این موضوع جذابیت این جشنواره باشد.
فکر میکنید، پرداختن به موضوعات اینچنینی که معضلات اجتماعی محسوب میشوند، منجر به این میشود که ادبیات نقش یا سهمی ـ نه لزوماً به صورت مستقیم ـ در حل معضل داشته باشد؟
حل معضلات در حوزه ادبیات نیست یعنی ادبیات راهحل مشکل نیست. ادبیات تلاش میکند تصویری از آن بسازد. یعنی اندوه جامعه را بگوید. وگرنه اصلاح این معضل اجتماعی باید در جای دیگر اتفاق بیفتد. در واقع، قصهنویسها آینهای را دست خوانندگان خودشان میدهند تا آنها جامعۀ خودشان و پیرامونشان را در آن آینه ببینند.
چنانکه میدانید این جشنواره با مشارکت مالی شرکتکنندگان برگزار میشود. بخش عمدۀ این مبالغ به جوایز شرکتکنندگان برگزیده و برگزاری جشنواره اختصاص دارد و بخشی از آن نیز صرف حمایت از کودکان کار میشود. به طور کلی این نوع برگزاری جشنواره را که در ایران مرسوم نبوده است، چگونه ارزیابی میکنید؟
باعث تأسف است که بخش خصوصی تلاش میکند تا به یک معضل اجتماعی بپردازد. اما آن قدر بیحمایت است و دستش خالی است که باید با این شیوه تلاش کند تا بخشی از جوایز را تأمین کند. البته در کشورهای دیگر هم جشنوارههایی هستند که با حق عضویت ساماندهی میشوند. ولی به نظرم در کنار جشنوارههای رنگارنگی که نهادهای دولتی به مناسبتهای مختلف برگزار میکنند. وزارت کار، شهرداری و… که پولهای متنوعی را در حوزههای حتی غیرضروری خرج میکنند، مایۀ تأسف است که جشنوارهای اینچینی با این معذوریت برگزار شود به نظرم این بایدباعث شرمندگی نهادهای فرهنگی کشور باشد.
و سؤال آخر: اگر بخواهید در حداکثر پانزده کلمه پیامی به شرکتکنندگان در جشنواره بدهید، به آنان چه میگویید؟
همه باید در این شور فرهنگی مشارکت کنیم تا بتوانیم یک جشنواره جذاب دوستداشتنی بسازیم.
مصاحبه از: معصومه فرید
ادبیات اقلیت / ۱۱ اسفند ۱۳۹۵