دربارۀ روز قلم؛ یادداشتی از جواد مجابی
![دربارۀ روز قلم؛ یادداشتی از جواد مجابی دربارۀ روز قلم؛ یادداشتی از جواد مجابی](http://aghalliat.com/filam/uploads/2015/07/aghalliat.com-mojabi.jpg)
امروز روز قلم است
مناسبتی اما عبرتآموز
بیشتر از ١٠ سال است که چهاردهمین روز تیر، روز قلم است. اما در این سالها، هیچ تغییری ندیدهام و نامگذاری این روز، یک نامگذاری خشک و خالی بوده و مسالهای تشریفاتی و بیفایده. حالا درست است که هر سال در این روز، از پیشکسوتانی تجلیل کردهاند، همایشهایی برگزار کردهاند، نکوداشتهایی گرفتهاند و بنهای ١٠٠ هزارتومانی هم به بعضی از اهالی قلم دادهاند، اما هیچکدام از این برنامهها و کارها، به معنای واقعی کلمه در تجلیل از اهالی قلم نبوده و بیشتر رفتاری مناسبتی است؛ شبیه باقی روزهایی که در تقویم نامگذاری میشوند و معنای واقعی خود را از دست میدهند. شبیه روز مادر، کارگر، روزنامهنگار و… این نامها مقابل روزها میآیند تا آنها را از معنای واقعی خود تهی کنند، چرا که تجلیل و نکوداشت واقعی باید قلبی باشد.
در هشت سالی که گذشت، همه دیدیم که حتی با وجود چنین روزی، چه بر سر دنیای ادبیات آمد. دیدیم که نویسندگان خانهنشین شدند و کتابها در ارشاد ماندند و جوانان با دیدن تمام اینها از پیشروی و نوشتن، ناامید شدند. حالا درست است که در این روزها، اوضاع کمی بهتر شده و فضای بازتری این امید را میدهد که میشود نوشت و کار کرد، اما ادبیات به کمی اوضاع بهتر نیاز ندارد و نیازمند روزها و مدیریتی کامل و درست است؛ مدیریتی که به معنای واقعی کلمه باید دلسوز باشد و بداند روزی به نام قلم تا زمانی که به معنای واقعی به اهالیاش ارج نهاده نشود، بیفایده و مناسبتی است.
اهالی دنیای ادبیات به آزادی بیان، آزادی قلم احتیاج دارند. آنها احتیاج دارند که به جای بنها و کارتهای هدیه چندصدهزارتومانی، بیمه کارآمد و مفیدی داشته باشند. کانون نویسندگان باید دوباره راه بیفتد تا نویسندگان از هر نسلی را دور هم جمع کند و آنها را در جریان هم قرار دهند. نویسندگان قدیمی و پیشکسوت به بزرگداشت احتیاج ندارند؛ آنها باید بنویسند، منتشر کنند و خوانده شوند. وقتی تمام این شرایط برای اهالی ادبیات به وجود بیاید، وقتی نویسندگان نسل جوان ببینند که نویسندگان نسل قدیمیتر فعال و دست به قلم هستند، امیدوار و باانگیزه آستین بالا میزنند. اگر چنین شرایطی پیش بیاید، مدیران فرهنگی هم میتوانند راحتتر از قبل سراغ کتابخانهها بروند و بر پربار شدن آنها برنامهریزی کنند. میتوانند تمرکز خود را در بازار نشر و چرخه انتشار کتاب بگذارند و با مدیریت صحیح مشکلات چاپ و توزیع را از بین ببرند. با بیانیه، بزرگداشت و روز نامگذاری کردن، اتفاق خاصی نمیافتد؛ همانطور که دیدیم که تا امروز، اتفاقی نیفتاده. اما با نگاه به شرایط امروز جامعه، دسترسی آزاد اطلاعات و وضعیت اهالی ادبیات و درک عمیق و دلسوزانه، بسیاری از نامرادیها رفع میشود.
نزدیک به ۴٠ سال پیش گفتم که تهران به پاتوق احتیاج دارد و حالا امروز، آدمها درباره پاتوق حرف میزنند و مدیران به اهمیت پاتوق در زندگی اجتماعی و شهری پی بردند. حالا این حرفها هم شبیه همان حرفهای ۴٠ سال پیش است که امیدوارم رسیدگی به آنها، اینهمه سال طول نکشد و سال دیگر و روز قلمی دیگر، شاهد اوضاع کاملاً مناسب ادبیات باشیم.
جواد مجابی
روزنامهٔ اعتماد، چهاردهم تیر ۳۹۴