دربارۀ من و اتاقهای زیر شیروانی

ادبیات اقلیت ـ رمان «من و اتاقهای زیر شیروانی»، نوشتهی طاهره علوی، سال ۹۳ در نشر هیلا منتشر شده است. «من و اتاقهای زیر شیروانی» روایتی توصیفی از زندگی روزمرهی شخصیت اصلی و دربردارندۀ شخصیتشناسی راوی در مورد افرادی از ملیتهای مختلف است که در محیط کار و زندگی او در کشور فرانسه حضور دارند. چنانکه متن پشت جلد کتاب نیز از این پردازش مداوم ذهنی در مورد افراد مختلف حکایت دارد:
«در آن دوران من به شدت ناسیونالیست بودم و دیگران را هم با ملیتشان تعریف میکردم، روسها منفعل بودند، آفریقاییها بدوی، آمریکاییها بیاصل و نسب و فرانسویها تنبل و بیکاره. عربها همچنان در حال تناول سوسماری بودند که اگرچه سنش با سن تاریخ برابری میکرد، ولی خیال فسیل شدن نداشت.»
داستان با زیانی ساده، گاهی آمیخته به طنز و به سرعت روایت میشود. راوی نگاهی اجمالی به رویدادها و شخصیتها دارد و چندان به بطن آنها وارد نمیشود و این به آن علت است که جهانبینی راوی که همان شخصیت اصلی است، بیشتر بر اساس پیشفرضهای قبلی شکل گرفته در ذهن او، در مورد ملیتهای مختلف و حتی شغل جدید (کمک مردهشوری)اوست.
اگرچه در بخشهایی از رمان، راوی تا حدودی به اشتباه بودن گاه و بیگاه این قضاوتهای نشات گرفته از عقاید قالبی [۱] (Stereotyps) پی میبرد، اما نهایتاً در مقطعی از زمان در بخش پایانی رمان همان باورها سبب تنهاییاش میشوند.
این وضعیت این قضیه را به ذهن مخاطب نیز متبادر میکند که چنین سرنوشتی مصداق مردم جامعهای است که دچار نوعی خودبرتربینی باشند و پیشاندیشیها، تجارب و قضاوتهای خود را در مورد افراد یک ملیت/قومیت/جنسیت و… به گونهای متحجرانه به دیگرانی از همانها تسری دهند. در حالی که آنها همگام با پیشرفت تکنولوژی، تغییر در الگوها و سبکهای زندگی و… در پی تغییر وضعیت خود برآمدهاند، اینان اگر اسیر باورهای کلیشهای خود باقی بمانند، منزوی و عقبمانده میشوند و خواهند ماند.
انتخاب شغل کمکمردهشوری برای شخصیت اصلی، در عین حال که کشش را برای مخاطب کنجکاو به وجود میآورد، او را دچار این توقع نیز میکند که راوی به شرح دقیق و عمیقتری از جزئیات فکری و حسی درمورد حرفهی جدیدش بپردازد اما این قسمتها نیز همانند دیگر بخشهای داستان، به صورتی سطحی و توصیفی ظاهری روایت میشود. اگرچه شاید این روایت سادهبینانه، پاسخی قانعکننده برای ذهن پرسشگر و کنجکاو مخاطب نباشد، اما نمیتوان به نویسنده چندان خرده گرفت، چرا که در غیر این صورت، زبان و سطح محتوای داستان از حالت همگون و یکدست خود خارج و همخوانی آن با سطح تعمق فکری شخصیت اصلی یا همان راوی از بین میرفت.
به طور کلی، متنوع بودن تیپها و شخصیتهای داستانی، شمارهگذاری و کوتاه بودن بخش های مربوط به روایت هر اتفاق در طول داستان، وجود کشمکشهای ذهنی و عینی مختلف در ساکنان اتاقهای زیر شیروانی و بردن مخاطب به فضایی جدید و تجربه نشده، رمان ۱۵۳ صفحهای طاهره علوی را رمانی جذاب و خواندنی کرده است. در برخی قسمتهای انگشتشمار، راوی در توصیف عادات رفتاری شخصیتهای داستانش دچار پرگویی شده که اگرچه به زعم نویسنده میتواند نمایانگر شخصیت باریکبین و دقیق راوی باشد، اما تکرار و کش دادن آن موجب پسزدگی مخاطب میشود.
——
[۱] بروس کوئن عقیده قالبی را چنین تعریف کرده است: «تصورات قالبی باورهای تعمیم یافتهای است که در مورد برخی از اقلیتهای مذهبی، نژادی و قومی ساخته و پرداخته میشود. اعضای این اقلیتها، ویژگیهای شخصیتی و الگوهای رفتاری خاص و از پیش تعیین شدهای از خود نشان میدهند. بنابراین، تصورات قالبی در برابر استدلال مخالف سخت مقاومت میکند و فردی که دارای باورهای قالبی است، همواره دچار تعصب میشود.»
معصومه فرید
ادبیات اقلیت / ۱۵ بهمن ۱۳۹۴

پاسخ (1)