::مدرسه خوشبختی::
رابطه عاشقانه و مسئلۀ زمان
ادبیات اقلیت ـ “رابطه عاشقانه و مسئلۀ زمان” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
عمر رابطه عاشقانه چند ماه است؟ چند سال است؟ شش ماه، چهارده ماه، دو سال؟ هرچه هست، انگار همه پذیرفتهاند که عمر عشق کوتاه است. اول آشنایی، هجوم اضطرابآور شادی است و اگر این تلاطم به یک مهرورزی آرام و محترمانه نینجامد، طومار رابطه به هم پیچیده میشود و دو طرف، همدیگر را ترک میکنند. اما زمان؟ زمان، هم میتواند محبت را عمیق کند هم آن را مثل خوره بخورد. در هر دو صورت آن را به چیزی که اول رابطه نبوده، بدل میکند. دگرگون کردن رابطه، نقش زمان است. برای مقابله با زمان، چه تمهیدی میتوان اندیشید؟ آیا میشود با زمان همراه نشد و رابطه را از گزندش دور نگاه داشت؟ تنها راه برای کاستن از اثر زمان، ساختن یک «گوی» است. گویی که بر فراز زمان بایستد و از خسرانی که زمان دامنش میزند، دور بماند. این تصویر بالایی را ببینید. گوی بلورین، بر پشت سه هلال نشسته. انگار که سه هلال بردههای اویند. بردهها نمیتوانند سر برگردانند و در گوی خدشه کنند. گوی تن به اصطکاک نمیدهد، از زمان خراش برنمیدارد، ساییده نمیشود. هلالها پیشبرندگان زمانند. به شمار شبهایی که میگذرد فربه و لاغر میشوند. اگر این گوی جادویی را ساخته و داشته باشید، در هر برهه از رابطه میتوانید رابطه را نجات دهید. تذکر بدهید و بگیرید و قلب رابطه را احیا کنید. اما چگونه میتوان یک گوی ساخت؟ جنسش چیست؟ چه دانشی میخواهد؟ ساختن این گوی، دشوار و اندکی پیچیده است اما شدنی است.
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۱۶ شهریور ۱۳۹۷