::مدرسه خوشبختی::
سرزمین پریان / قصههای پریان
ادبیات اقلیت ـ “سرزمین پریان / قصههای پریان” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
جهانها از هم گسستهاند. روزنههایی که بشود هروقت دلت خواست بازشان کرد و آن یکی جهان را تماشا کرد، وجود ندارند. اگر هم باشند، زیر هزاربوته استتار شدهاند. یکی از جهانهای شاد، سرزمین پریان است. اخیراً برخی این مضمون را کوک کردهاند که قصههای پریان برای بچهها مناسب نیست، چراکه در آن گاهی قساوت و خون هست. موافق نیستم، چون من به جزئیات، بهایی بیش از آن کلیتی که جاری در این قصههاست نمیدهم. و چه کسی گفته مخاطب این قصهها فقط بچههایند؟ هرچه باشد، همۀ این بساط، در جهانی شاد اتفاق میافتد. انرژیها مثل حال و هوای خود جنگل، که اقلیم پریان است، بالاست. به شما میگویم یکی از روزنهها به مملکت پریان، دم صبح گشوده میشود. وقتی معشوقهتان هنوز از خواب بیدار نشده است. کاش وقتتان برای رفتن به سر کار تنگ نباشد، کاش برای اینکه صبحانهتان را آماده کند، بیدارش نکنید. بلکه آرنج زیر سر بگذارید و زیبایی خفتهاش را تماشا کنید، آن زیبایی که به سبب خواب از شما گسسته و پری شده است. به پیچ و تاب آشفتۀ موها دقیق شوید و جنگل را احضار کنید. چه بسا ببینید در خواب لبخند میزند. و چه خوشبختید اگر وقتی بیدار شد و از او پرسیدید چه خوابی میدیده، به یادش بیاورد و بگوید شما را.
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۳۰ شهریور ۱۳۹۷