فرابادشمال کجاست و چرا مناسب اقامت هنرمندان است؟
ادبیات اقلیت ـ فضای مجازی: مرتضا کربلایی لو در وبلاگ «رؤیای بیداری» نوشت:
در صفحات ابتدایی اولیس، یک مفهوم انگلیسی ذهن مرا مشغول کرد. یکجا مالیگن وقتی در مورد سرسختی استفن در مقابل درخواست مادرش در بستر مرگ، صحبت میکند به استفن میگوید «من فرابادشمالیام، همان طور که تو.»
کلمه فرابادشمال hyperborean که ریشه یونانی دارد اشاره میکند به منطقهای پسِ پشت باد شمال که دو ویژگی دارد: همیشه آفتاب بر آن میتابد و آب و هوایش زمهریری است. در اینکه این فراباد شمال آیا فقط اقلیمی اسطورهای است یا روی زمین جا دارد و دقیقاً کجاست اختلاف نظر وجود دارد. اگر جایی بر زمین است آیا منظور مدار شمالگان است؟ آیا سیبری است؟ کوههای آلپ یا انگلستان؟ از زمان هرودوت تا نیچه و ملویل و جویس، بارها این کلمه که اسم خدای باد در آن جا گرفته در متون به کار رفته. پرسش این است که چرا مالیگان خودش و استفن را فرابادشمالی میانگارد؟
نکتهای که توجه را به خودش جلب میکند، این است که نور آفتاب در فرابادشمال یکی از دو خاصیتش را ندارد و آن گرماست. آفتاب در فرابادشمال فقط روشنایی بخش است و اگر تفسیر مدرن از فرابادشمال را بپذیریم که همان منطقه درون مدار شمالگان را نشان میدهد، شش ماه سال، یک روز دراز سرد خواهد بود. طبیعی است که دور بودن از گرمای آفتاب برای نسوختن بالهای ددالوس، این منطقه شمالگان را مناسب اقامت هنرمندان میکند. اما چرا «سردسیر روشن» برای ادبیات یک عنصر ضروری است؟ شاید چون رمان به ارجاع و تأویل بسته است نه به تنشهای دراماتیک.
ادبیات اقلیت / ۲۵ اسفند ۱۳۹۴