دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ “دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو: *** چهل و هفت سال پیش، مادرم می‌رفته کلاس گل‌دوزی و کارهای نیمه‌ک ادبیات اقلیت ـ “دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو: *** چهل و هفت سال پیش، مادرم می‌رفته کلاس گل‌دوزی و کارهای نیمه‌ک Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » مدرسه خوشبختی » دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش

دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش

دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش

ادبیات اقلیت ـ “دربارۀ گل‌دوزی و خوشبختی‌هایش” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:

***

چهل و هفت سال پیش، مادرم می‌رفته کلاس گل‌دوزی و کارهای نیمه‌کاره از آن دوران در یکی از بقچه‌هایش مانده بوده است. بنا به توصیۀ مربی، یک گل از یک طرح و یک پرنده از طرحی دیگر، یک درخت از یک طرح و پره‌های آسیاب بادی از یک طرح دیگر دوخته بوده و رفته بوده سراغ طرح‌های دیگر. تمرینی بوده برای دوختن هر بافتی و درآوردن هر شکلی. اول، عروسش یکی از این کارهای نصفه را برد و کاملش کرد و قاب کرد زد به دیوار اتاق خواب. بعد، دختر عروس و عروس عروسش از این کارهای نصفه مانده برداشتند و بردند تا نخ بخرند و کاملش کنند. وقتی خبرش را از زبان مادرم شنیدم لحظۀ پرمایه‌ای از شادی در آن حس کردم. چگونه می‌شود این شادی دریافت‌شده را فهمید؟ مادرم با لبخند می‌گوید: «کاش قبل این‌که ببرند می‌دیدی‌شان. انگار دست رویشان نرفته.» منظورش این است که انگار دست ندوخته‌اش. مبهم به یاد دارم. همیشه من به این بقچه‌ها حساس بوده‌ام و وقتی مادرم دنبال قواره‌ای، دستمالی، جانمازی چیزی می‌گشت، جشن من بود. من ته‌تغاری‌ام و این بقچه‌ها تاریخچۀ خانواده پیش از وجود من بود. دربارۀ گلدوزی، و خوشبختی‌های گلدوزی حرف زیاد است. اما الان ذهنم بازی آزادی دارد و ناخودآگاه می‌رود سمت ژاپن سنتی. کدام مفهوم از فلسفۀ ژاپن (“وابی سابی”؟) بر این «تکمیل گل‌های نیمه‌کاره» شادی می‌ریزد؟ بر این عروس و عروس عروس‌ها؟ بر این نیم قرن، گذشت زمان بر یک گل نیمه کاره؟

مدرسه خوشبختی در اینستاگرام

(یادداشت‌های اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)

ادبیات اقلیت / ۸ شهریور ۱۳۹۷

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا