::مدرسه خوشبختی::
شعلههایی که سرچشمۀ شادیاند
ادبیات اقلیت ـ “شعلههایی که سرچشمۀ شادیاند” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
نه، آتشی که در آشپزخانه و زیر ظرف غذا روشن است، منظورم نیست. آن شعلهها آبی و منظماند. من از شعلههای سرخ و نامنظم حرف میزنم که چشمۀ شادیاند. شاعر گفته است: «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین.» این مرور گذران عمر خیلیها را غمگین میکند. حسرت میآورد که چرا در زندگی فلان نکردم و چرا او را از خودم راندم و چرا نگفتم دوستش دارم. اما آتش، اجازه نمیدهد که زمان همچنان بگذرد. توجه تو را تسخیر میکند، با فروغش، با گرمایی که به سرزانوها و دو گونهات میتاباند. ناگهان به خودت میآیی میبینی چهار ساعت گذشته و تو در خدمت روشن نگاه داشتن آتش بودی. آتش خودش بیقرارترین است، حتا بیقرارتر از آب و هوا، نمیگذارد بیقراری عقربههای ساعت را حس کنی. چیره میشود بر گذر زمان. مثل آفتاب که ماه را محو میکند. برویم طبیعت و هیزم جمع کنیم و آتش بیفروزیم و بنشینیم و به چرقچروقاش گوش بسپاریم و به سرخیاش نگاه کنیم. اما چگونه میشود آتش سرخ بینظم را به خانه آورد؟ هیزم در اجاق یا شومینه؟ شمع؟ خبرگان خوشبختی میگویند در جنوب خانه شمع بیفروز. هر روز چند ساعت. شعله میسوزد و ناکامیها و خشمها را میسوزاند. یک ناآرامی وقتی با یک ناآرامی قویتر از خودش روبهرو میشود چماقش را پنهان میکند.
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۵ شهریور ۱۳۹۷