گزارشی از نشست نقد و بررسی مجموعه داستان “بعد از هفت قدم بلند” نوشتۀ راضیه مهدیزاده
ادبیات اقلیت ـ هشتمین نشست از سلسله نشستهای «شبهای داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی مجموعه داستان بعد از هفت قدم بلند با حضور نویسندۀ اثر راضیه مهدیزاده و منتقدان رامین سلیمانی و مریم تاواتاو، دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ برگزار شد.
راضیه مهدیزاده متولد آبان ۱۳۶۷ از تهران و ساکن آمریکاست. او نویسنده و فارغالتحصیل کارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران و دانشآموختۀ کارشناسیارشد سینما از دانشگاه هنر تهران است. از او مجموعه داستان قم را بیشتر دوست داری یا نیویورک سال ۱۳۹۷ و مجموعه داستان بعد از هفت قدم بلند سال ۱۳۹۹ توسط نشر ققنوس منتشر شده است که قم را بیشتر دوست داری یا نیویورک نامزد دوازدهمین دورۀ جایزۀ ادبی جلال و جایزۀ ادبی بوشهر در سال ۱۳۹۸ شده است.
بعد از هفت قدم بلند مجموعه داستانی است با ده داستان کوتاه که برخی از داستانهایش برگزیدۀ جایزۀ ادبی صادق هدایت، جایزۀ ادبی جمالزاده و جایزۀ ادبی داستان جنوب شدهاند. راضیه مهدیزاده همچنین بابت جستار «شهر من کو» رتبۀ دوم نانفیکشن را از رادیو سی.وی.آی مونترال کسب کرد و مجموعه فلشفیکشن «پیامبران و مورچهها» را به زبان انگلیسی در دست انتشار دارد.
بازیهای فرمی
در ابتدای جلسه، مدیر نشست، بهاره حجتی، با این پرسش جلسه را آغاز کرد: «در این مجموعه داستان تا چه حد بهدنبال تجربیات فرمی بودهاید؟» راضیه مهدیزاده در پاسخ به این پرسش گفت: «چیزی که در ابتدای امر و بهذات در نوشتن داستان برای من مهم است قصهگویی است. یعنی پیرنگ ِمشخص داشتن و بهدنبال آن پیرنگ، قدمبهقدم پیشرفتن. فرم و تکنیک فکر در مرحلۀ ثانویه قرار دارد و بهنوعی پیرنگ ابتدایی را صورتبندی میکند و شکل میدهد.»
او با اشاره به اهمیت و کارکرد فرم و تکنیک در داستان، افزود: «قصد اولیۀ من این نبود که در این ده داستان و مجموعۀ «بعد از هفت قدم بلند» بازیهای فرمی داشته باشم، اگرچه این را بسیار شنیدم و دریافت کردهام که خیلی تکنیک در آن پررنگ است ولی آنچه برای من اهمیت داشت پیرنگ سادۀ داستانی بود. یعنی داستان از نقطهای شروع بشود و به انتها برسد. اینکه داستان تعریف کنم برای من جذابتر است و حتی شنیدن داستان را هم به این شیوه بیشتر میپسندم.»
.
آشنازدایی
در ادامۀ نشست رامین سلیمانی، نویسنده و منتقد ادبی، زبان سادۀ این مجموعه را از نقاط قوت آن دانست و عنوان کرد: «ویژگی مهم داستانهای این مجموعه این است که شخصیتها حرکت دارند. آنچه تمام این سالها باعث خستگی مخاطبان شده است، داستانهایی است که شخصیتها از ابتدا تا انتهای داستان هیچ کنش و واکنشی ندارند. آیا مشکل عمدۀ ادبیات ما این نیست که داستانهای ذهنی را درست درک نکردهایم؟
سلیمانی سوژههای این مجموعه داستان را بکر دانست و ادامه داد: «در داستان سوم (زندگی جای دیگری است) نویسنده به نسلی از ایرانیها پرداخته که کمتر به آن توجه شده است. مثلاً ایرانیان خارج از کشور که متولد آمریکایند. بحث من ادبیات در تبعید و… نیست. آنجا بحثهای زیادی مطرح شده که باید هم مطرح میشده است اما ما با زندگی آدمهایی مواجه هستیم که بهدلایلی ایران را ترک کردهاند یا ناچار شدهاند که ترک کنند. نویسنده اینجا نسل بعد را هدف قرار داده است. این افراد نتیجۀ مهاجرتهایی هستند که زمان انقلاب و جنگ و… پیش آمد و هنوز هم ادامه دارد. پرسش این است که این آدمها چه شدند؟ در چه حالی هستند؟ چه پیوندی با ایران دارند؟ قهرمان این داستان با آنچه در ذهن ماست انتخاب متفاوتی دارد. این نابجایی درست از کار درآمده است و اتفاقاً داستان ساخته است. نویسنده شخصیتی ساخته است که ویژگیهای رفتاری خود را دارد. در واقع به مفهوم معروف «تشخص» میرسد و آنوقت است که انسان ساخته میشود. آنچه شخصیت را ساخته عواطف انسانی است، ضعف و نیاز و آرزوهای انسان است و تمام عواطف و ویژگیهای روانشناختی واقعی هر انسانی که فارغ از زمان و مکان ثابتاند.
رامین سلیمانی، نویسندۀ رمان «یک مناظرۀ سیاسی کهن»، داستان «ساز شکسته، قلب شکسته خریداریم» را مهمترین داستان این مجموعه دانست و افزود: «این داستان، از آن داستانهایی است که دست روی نقاطی میگذارد که باید گذاشت. نویسنده میداند چه باید بگوید تا دردی دوا کند. مقابلۀ شخصیت با جهتگیریها و انتخابهایی بر مبنای عقلانیتِ صرف، میتواند منجر به خشونت شود یا دستکم منجر به انتخابهایی شود که به آن علاقه نداشته باشیم. همچنین شخصیت در برابر کنش سنتی هم ایستادگی میکند، کنشی که در جوامع غیرمدرن وجود دارد. یعنی بر اساس عادتهای ریشهدار هم عمل نمیکند. این ایستادگی ارزشمند است. من فکر میکنم داستان دختری که اجرای موسیقی خیابانی دارد و زخم میخورد داستان امروز ماست و آنجا که دختر به دنبال رؤیاهایش میرود، نیاز امروز ماست.»
.
معجزۀ داستان
سپس مریم تاواتاو، داستاننویس و منتقد ادبی، دغدغههای دنیای مدرن را از ویژگیهای مهم این مجموعه برشمرد و اظهار داشت: «به نظر من آن چیزی که خانم مهدیزاده خیلی واضح توانسته است در این کتاب راجع به آن صحبت کند، علاوه بر دغدغههای خاصی مثل دغدغۀ زیستمحیطی، دغدغۀ مهاجرت و سایر مسائل، مسئلۀ اشتیاق و شوقشان در مورد نوشتن راجع به این موضوعات است. مثلاً در همان داستان اول (هجدهم مهر) شاخصۀ زیستمحیطی که خیلی روشن به چشم میآید، کاملاً نشاندهندۀ این است. دغدغۀ نویسنده توانسته است به حس تبدیل بشود. تصویرهای قابلدرکی به ما نشان بدهد و با شخصیتپردازی که ترکیب شده است برای مخاطب ملموس باشد. نویسنده سعی کرده است مسائل مختلفی را که در همین زمانه با آنها روبهرو هستیم کنار هم بچیند، آنها را به هم مرتبط بداند و دیدگاه تازهای به خواننده نشان بدهد.»
مریم تاواتاو با اشاره به حضور نویسنده در جغرافیایی متفاوت و تجربۀ فرهنگهای مختلف، عنوان کرد: «داستان، ابزاری است زیرکانه تا بهوسیلۀ آن مخاطب بتواند انسان را در گونههای مختلف و در جایگاههای گوناگون ببیند. به همین دلیل میگویند: «داستانها ابزار زندگیاند.» چون آن چیزی که سهم ما از درک پدیدههای این دوره از کشورمان و جهان است تاحدی میتواند تجربۀ شخصی باشد. ما تجربههای زیستۀ متعددی را میتوانیم از طریق داستانها داشته باشیم و خانم مهدیزاده خیلی خوب توانسته است در این کتاب تجربههای جدیدتری را به ما نشان بدهند. از مهاجرت، از تنهایی، از آدمهایی که دوست دارند بمیرند… خصوصاً در بعضی از داستانهایشان به موارد جالبی اشاره شده است. مثلاً آن زوج سالمندی که میخواستند بمیرند و داشتند اتاقی برای مرگشان مهیا میکردند. تجربهای که میتواند درعین مهلک بودنش، درعین سخت بودنش، به بخش انسانی ماجرا هم توجه بکند.»
این جلسه که هشتمین نشست از سلسله نشستهای شبهای داستان فارسی بوده است در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان و از طریق ویسچت برگزار شد و و فایل صوتی آن در را باشگاه همشهریان داستان میتوانید ذخیره کنید و بشنوید.
گزارش: بهاره حجتی
ادبیات اقلیت / ۱۱ آبان ۱۴۰۰