دو شعر از مریم خاکیان / روزهایی از زندگی / از صخره‌ای آویزانی / و انگار خدا مردد است / که دستت را بگیرد / یا پایش را روی انگشت‌هایت بفشارد... ...

تو با کتابخانه در پشتِ انعکاس شیشه‌هایش آشنایی / با کلمات که می‌سازند، می‌نویسند وُ به خون می‌رسند / آن کتابِ سیاه رنگ / از مرگ نویسنده‌اش، از اسلحه‌ای... ...

شرایط، «ادامه» را به تأکید بر حروفش وادار کرده است / شرایط، جنون را، به مداومت ِ ایزوله وادار کرده است / نه تو می‌توانی خواستن را طور دیگر بنویسی / نه من... ...

اگر چشمانِ تو یک سیارهٔ دیگر است / به من بگو چگونه می‌توانم پابرهنه به سیارهٔ دیگر سفر کنم / چگونه می‌توانم در مکانِ مشخصی از چشمانت خانه‌ام را بسازم... ...

"سارا" و "دلتنگی" نام دو شعر از ابراهیم منصفی (رامی)، شاعر، ترانه سرا و خوانندۀ اهل بندرعباس است که به مناسبت نزدیک شدن سالروز تولد او، شانزدهم آذر از وب سایت رامی بازنشر شده است. ...

سه شعر از قاسم قره باغی: آن سوی این کوه مقاوم / قلبی است که از بناهای روم باستان / آب می‌خورد / و سنگ می‌شود تمام مرجان‌های تنش / و جزیره‌ای می‌سازد / با بیرقی از فراق و دلتنگی. ...

این‌جا / گُل از بهار می‌ترسد / دست از سِلاح / اسلحه از دست / شهری که خون‌اش / بوی کلوچه‌هاست / در پیچِ و تابِ رَگ / شهری که تحفه‌اش / دیوانه است و سگ / و من / هر شب که قلبِ دربه‌درم را / به کشتارگاهِ تو می‌برم / سگ می‌شوم / دیوانه می‌شوم. ...

شعر صبح، یکی از دوشعر نخستین مایاکوفسکی شاعر نوگرا و فوتوریست روس که در سن بیست سالگی سروده، با نشان دادن آغازگاه شعری این شاعر نامدار و تأثیر تغییر شرایط اجتماعی میهنش بر زبان شعری او، اهمیت ویژه‌ای دارد. ...

دوستت دارم / اتفاق پیش پا افتاده‌ای که آغشته کرد قلبم را به خونت / گم شد در چشم‌هایت سرم / و زمان / سرعت گرفت بر مچ دستم / هر ثانیه 60 عابر / بر وسعتی دایره‌ای به خاک می افتند. ...

ضمناً من آدم عاشقي هم هستم / معشوقه‌ام را به برف تشبيه کرده‌ام / و چون قدِ بلندي دارد او را دوست دارم / از شما چه پنهان كمي لجباز است / اما درست می‌شود / مگر تا آخر دنيا ساعت می‌خواهد چهار صبح بماند؟ ...