متن قصیده از عربی ترجمه شده است و گرچه نخست میخواستم ترجمهای موزون و مقفی از آن بکنم، اما از سویی دیدم شعر زیبایی و ارزش ادبی خاصی ندارد که با ترجمه بدون رعایت وزن و قافیه از دست برود... ادامه متن
اینجا در قصۀ "عقبنشینی" چشم است که تولید مثل میکند. یک بچه از چشم بیرون میآید. خودش بیشعور و بیعقل و بیاحساس و بیرانشِ زندگی و بیهمه چیز مانند همان کوتولههای کتاب ماشین زمان نوشتۀ... ادامه متن
سینا سرکانی رفت / یادداشتی از مهین میلانی: فرامرز پورنوروز که از پشت تلفن حس کرد دارم جان از بدن تهی میکنم، گفت هنوز معلوم نیست، من چیزکی جایی خواندم، چه بسا اشتباهی شده است... ادامه متن
کتاب زن در ریگ روان نوشتۀ کوبو آبه این چنین سفری را ترسیم کردن است. روایتی که با یک خبر، خبری به ظاهر عادی، در جهانی رئالیستی آغاز میشود... ادامه متن
بیگانه داستان اعتبارزدایی و حسزدایی نسبت به تمام مفاهیم مرجع است. به همین دلیل است که مرسو حتی تاریخ دقیق مرگ مادرش را نمیداند. داستان با این جملات آغاز میشود. ادامه متن
جنون، طریقهای برای واژگونی معیارهای مسلط در ساختار اجتماعی است. بهخصوص شکل هنری آن از اهمیت بنیادینی برخوردار است... ادامه متن
بایستی چیستی سرشتِ زبان در تفکر و ادبیات معاصر را از مهمترین مسائل و بلکه مهمترینِ آنها تلقی کرد. دو هزارهواندی، انسان با زبان به مسائل و شرایط پیرامون خود میاندیشید... ادامه متن
در گزارۀ "شیطان وجود ندارد" آن قدرت نهایی موجود است که در زبان و در مرگ وجود دارد. در دو جایی که بشر در آن اسکان میگزیند... ادامه متن
قرنطینه معادلِ همآوای Quarantaine در لاتین است. در شاخههای زندۀ لاتین، قرنطینه از بُن Quarant به معنای عدد چهل مشتق شده. برگردان سرراست و دقیق قرنطینه به فارسی، چلّه است. ادامه متن
اتاقی به ابعاد دو متر در دو متر. بدون در و پنجره. سقف، کف و چهار دیوار همه سفید. نور مهتابی سفید. نورِ شدیدِ مهتابیِ سفید... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها