رمان فرانسه: پرواز ایکار / رمون کنو Reviewed by Momizat on . رمون کنو، نویسندۀ فرانسوی، متولد 1903 است و در سال 1976 از دنیا رفته است. او در جوانی در سال‌های 1924 تا 1929 با آندره برتون و گروه سوررئالیست‌ها روابط خوبی دار رمون کنو، نویسندۀ فرانسوی، متولد 1903 است و در سال 1976 از دنیا رفته است. او در جوانی در سال‌های 1924 تا 1929 با آندره برتون و گروه سوررئالیست‌ها روابط خوبی دار Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » رمان فرانسه: پرواز ایکار / رمون کنو

رمان فرانسه: پرواز ایکار / رمون کنو

رمان فرانسه: پرواز ایکار / رمون کنو

رمون کنو، نویسندۀ فرانسوی، متولد ۱۹۰۳ است و در سال ۱۹۷۶ از دنیا رفته است. او در جوانی در سال‌های ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۹ با آندره برتون و گروه سوررئالیست‌ها روابط خوبی دارد اما پس از مدتی از آنان جدا می‌شود و با آن‌ها اختلافات نظری جدی پیدا می‌کند. «پرواز ایکار» آخرین رمان این نویسنده است که کاوه سید حسینی آن را ترجمه کرده است و انتشارات نیلوفر آن را در زمستان ۱۳۸۳ برای نخستین بار منتشر کرده است.

ادبیات اقلیت ـ جلسۀ روز یک‌شنبه، هفدهم آبان ۱۳۹۴ از سری جلسات «سیر مطالعاتی رمان (دورۀ ادبیات فرانسه) به این رمان کنو، یعنی «پرواز ایکار» اختصاص داشت که در ادامه گزارشی از مباحث مطرح‌شده در این جلسه را می‌خوانیم:

حجت زمانی: اکثر کسانی که دربارهٔ «کنو» حرف زده‌اند همواره از نوگرایی دیوانه‌وار او به عنوان ویژگی اصلی‌اش نام برده‌اند. کتاب «صدهزار میلیارد شعر» گواه این ادعاست. کنو همان‌گونه که «رضا سیدحسینی» در مقدمهٔ «پرواز ایکار» گفته است اگرچه در طول زندگی‌اش مکاتب گوناگونی را تجربه کرده، اما همیشه مکتب شخصی خودش را داشته است. رمان «پرواز ایکار» را می‌توان از زمرهٔ رمان‌های «رمان‌شناسانه» دانست. این رمان‌ها از زمان فیلدینگ، استرن و دیدرو در ادبیات اروپایی سابقه دارد. در حقیقت رمون کنو، یک قالب قدیمی را احیا کرده است. بعد از آن رمان‌های زیادی پیدا شدند که به رمان همچون بازی می‌نگریستند. اما توان کنو فقط این نیست. او از قالب‌های عامه‌پسند مثل «رمان پلیسی» و «عاشقانه‌های یک‌پولی» هم در اثرش استفاده و به نوعی از آن‌ها آشنایی‌زدایی کرده و نوع تازه‌ای پیش روی ما نهاده است. صبر کنید! یادم رفت! او یک اسطورهٔ باستانی را هم بازنویسی کرده است! اسطورهٔ ایکاروس پسر ددالوس. ایکار با تمام ویژگی‌هایی که نویسنده‌اش به او داده، گویا می‌خواهد‌‌ همان ایکار قدیمی باشد. ایکاری که می‌خواست پرواز کند، اما سقوط کرد. جملهٔ آخر رمان -همه‌چیز آن‌طور که پیش‌بینی کرده بودم اتفاق افتاد، رمانم تمام شد- طنزی خاص در خود نهفته است؛ در رمان کنو هیچ چیز قابل پیش بینی است! آخرین جملهٔ رمان، خودش غیرقابل پیش‌بینی‌ترین جملهٔ رمان بود!

مهدی موسوی نژاد: قبل از هر چیز شاید مناسب باشد که به اسطورۀ ایکار یا ایکاروس در اساطیر یونان و رم باستان اشاره کنیم. ایکار، پسر ددالوس، معماری نابغه بود که آن لابیرنت یا هزارتوی معروف را ساخت که مینوتور را در آن نگه می‌داشتند. ددالوس بعدها برای خود و پسرش، ایکار، بال‌هایی ساخت که آن‌ها را با موم محکم کرده بود. او به پسرش ایکار توصیه می‌کند که زیاد اوج نگیرد، اما ایکار از شدت غرور چنان اوج می‌گیرد که خورشید موم‌های بال‌ها را ذوب می‌کند و ایکار به دریا سقوط می‌کند. عموماً ددالوس و ایکاروس (ایکار) را نمادی از نبوغ بسیار و اوج گرفتن بسیار تا حد سقوط و از میان رفتن می‌دانند.

در رمان رمون کنو، ایکار نام شخصیت یک نویسنده است که از میان صفحات کتاب فرار می‌کند. نویسنده برای پیدا کردنش تلاش می‌کند و کارآگاه خصوصی استخدام می‌کند. ایکار، که چندصفحه‌ای بیشتر عمر نکرده است، به ماجراجویی می‌پردازد و از برگشتن به نزد اوبر، نویسنده‌اش سر می‌زند… و دست آخر، ایکار با یک بادبادک به پرواز درمی‌آید و بالا و بالاتر می‌رود و بعد به زمین فرو می‌افتد و رمان با این جمله به پایان می‌رسد که: «اوبر: (دست نوشته‌اش را دربارۀ ایکار می‌بندد) همه چیز آن‌طور که پیش‌بینی کرده بودم، اتفاق افتاد؛ رمانم تمام شد.»

کنو احتمالاً در این رمان خواسته است، با فرار ایکار از صفحات اوبر، و به‌نوعی درگیری نویسنده با شخصیت، که اگر نباشد، چه می‌تواند کرد؟ آیا رمان بدون شخصیت می‌شود یا نه؟ حالا چه باید کرد؟ چنان که همکاران دیگر اوبر هم به نوعی در رمان گرفتار چنین مشکلی می‌شوند و گاه شخصیت اوبر یعنی ایکار با شخصیت‌های همکاران دیگرش برخورد هم می‌کنند و دربارۀ زندگی «شخصیتی» خودشان با هم حرف می‌زنند، خواسته است، به مسائلی که آن روزها در فضای ادبیات مطرح بوده است، تعریضی داشته باشد. بحث‌هایی که جریان رمان نو، دربارۀ گذر از اصول سنتی و کهنۀ رمان‌نویسی مانند شخصیت‌پردازی و غیره داشت و به طور کلی رمان مدرن درگیر آن بود که آیا شخصیت و شخصیت‌پردازی به شیوه‌ای که در گذشته و مثلاً در قرن نوزدهم وجود داشت، می‌تواند همچنان در قرن بیستم و پس از این‌همه تحولات ادامه داشته باشد.

پاسخ کنو هم آری است و هم خیر، و این به بهترین شکل در درگیری «نویسندۀ» رمان پرواز کنو یعنی اوبر، و نه خود کنو با شخصیتش یعنی ایکار نمایان است.

رضا سید حسینی (از مقدمۀ کتاب): آخرین رمان کنو، پرواز ایکار، فقط یک اثر نهایی نیست، بلکه چنین به نظر می‌رسد که نویسنده خواسته است در ذروۀ مجموعۀ آثار فراوان و حجیم خود، هر آنچه را که ازش ساخته بود و دوست داشت به صورت دسته‌گلی عظیم و نهایی قرار دهد. در واقع این رمان که به صورت یک سناریو فیلم نوشته شده است، ساختار بسیار دقیقی دارد. هرچند که کنو در نوشتن شیوۀ رمان را به کار برده است، دیالوگ‌ها سخت شبیه سینماست. کتاب شخصیت‌های فراوان و گوناگونی دارد که در آن میان یک قهرمان در حال شد است و چندین زن فعال و پرانرژی. و بالاخره حضور نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ نشانه‌ای از شور و شوق دائره المعارفی نویسنده است و رودردرویی نویسندگان با هم دلیل عشق او به ادبیات.

سرانجام رمون کنو پاسخی قهرمانانه به سؤالی دربارۀ طبیعت و هویت شخصیت رمان می‌دهد: پاسخی اندوه‌بار و غرورآمیز. پاسخی که می‌شد از او انتظار داشت: شخصیت رمان کسی است که پرواز می‌کند و در پایان می‌میرد.

***

جلسات «سیر مطالعاتی رمان» هر دو هفته یک بار برگزار می‌شود و به صورت دوره‌ای رمان‌هایی از نویسندگان مهم و تأثیرگذار یک کشور، بر اساس تاریخ بررسی می‌شود.

در این جلسات که از آذر ۱۳۸۹ آغاز شده است، تا کنون بیش از صد رمان، نقد و بررسی شده‌اند. در دورۀ جدید این جلسات رمان‌ها بر اساس ملیت نویسندۀ آن‌ها انتخاب می‌شوند. در دو دورۀ قبل رمان‌های آمریکایی و ایتالیایی خوانده و بررسی شد و در دورۀ فعلی که سومین دورۀ این «سیر مطالعاتی» است، به رمان‌های فرانسوی پرداخته می‌شود این دوره از بررسی رمان «ژاک قضاقدری» اثر دیدرو شروع شده و خوانش رمان‌ها بر اساس سیر تاریخی نویسندگان آن‌ها ادامه دارد.

***

جلسات قبل:

«سرانجام شری» اثر سیدونی گابریل کولت

«خاموشی دریا» اثر ورکور

«دیو در تن» اثر رمون رادیگه

جلسۀ بعد:

یک‌شنبه، یکم آذر ۱۳۹۴: رمان«چیزها» اثر ژرژ پرک، ترجمۀ احمد سمیعی، انتشارات علمی و فرهنگی

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا