شعری از علیرضا قاسمی فر
شعری از علیرضا قاسمی فر: با شما هستم / شما که / شمار قدمهایتان را / خیابان خسته نمیشود / حتی اگر باران / چترهای کاغذیتان را خیس کرده باشد. ...
ادامه محتوا ›شعری از علیرضا قاسمی فر: با شما هستم / شما که / شمار قدمهایتان را / خیابان خسته نمیشود / حتی اگر باران / چترهای کاغذیتان را خیس کرده باشد. ...
ادامه محتوا ›چند شعر از طاهره محمودی: ای دوست / از تو دستی / به قصد کشتن قاصدک / گلولهای / به گلوی گلایولها / تو را به راهم گرفته بودم / در... ...
ادامه محتوا ›خیره شو به جنونِ جهان / فراموش نکن آن پلکها را میان دو پروانه / بر کرانهها / آن چشمها که چرخید تا جهان را بیشتر ببیند / آنجا که... ...
ادامه محتوا ›سه شعر از شهریار بهروز: یک حس پرستش / پیوسته در تو هست / که میترساند آدم را / که هی زبانم لال / که هی گوشِ شیطان کر... ...
ادامه محتوا ›دو شعر از شوکا حسینی: با تو در آمیزم / از زیر گردهات تهمینه بزنم بیرون / نه در این دشت محزون / درست وسط کوهستان پیکرت... ...
ادامه محتوا ›دو شعر از هژیر ابراهیمی: که میروی، / بههمریخته لای زلف و روسری / من چه میداند که تنهایی. / در تضاد رنگ، همین که میخندی... ...
ادامه محتوا ›لیکوهای رودباری را میتوان به عنوان کوتاهترین سرودههای اقوام ایرانی، رد کنار سهخشتیهای خراسان، لندیهای پشتو، لیکوهای بلوچی، سیاوچمانههای کردی، آساناکهای ترکی قشقایی و... به عنوان بازماندۀ شعرهای کوتاه هجایی ایران کهن، از ذخایر بیبدیل و ارزشمند میراث معنوی بشر به حساب آورد. (لیکوها، منصور علیمرادی، ص 11) ...
ادامه محتوا ›مسعود احمدی: روسری / ابری تیره شد بارانی نمنم آغاز / وقتی که زن / حباب تنها چراغ آویخته از سقف را با آن پوشاند / بذری را هم / که در زیر زبان پنهان کرده بود در مُشت مرد کاشت... ...
ادامه محتوا ›شعری از مهران شفیعی: از شب میگذرم / در هوای خالص بازوت / بگو کجاست / به اندازه آرمیدنم / به میعاد کیفور / تا پندار تو / اندوه قاری این حصار / از صراحت زخم / میگذرد... ...
ادامه محتوا ›علیرضا پورمسلمی: سکوت / ساکن بود / و شب / پا به ماه / قورباغه در نهایت خود / و سنگ / ــ حالا که فکر میکنم ــ / سنگ، سکنی به صعب بود / حرکت، باد میشد / باد زمان / و میوزید / تا دوردست تاریخ / آنجا که سلولی نخستین / از فرط وحدت، خود را به دو نیم کرد... ...
ادامه محتوا ›