یادداشتی بر کتاب کوه
هر قدر فصل اول برایم کند و کمحرف بود، فصل دوم کتاب نغز و پرمغز بود. اصلاً دوست داشتم کل داستان از زمانی شروع شود که راوی و همسرش خانۀ پدر مرحومش را ترک میکنند تا برگردند تهران. ...
ادامه محتوا ›هر قدر فصل اول برایم کند و کمحرف بود، فصل دوم کتاب نغز و پرمغز بود. اصلاً دوست داشتم کل داستان از زمانی شروع شود که راوی و همسرش خانۀ پدر مرحومش را ترک میکنند تا برگردند تهران. ...
ادامه محتوا ›کتاب کوه در قالب یک داستان بلند، با زاویهٔ دید من راوی، به قطعهای از زندگی زنی میپردازد که سفری را آغاز میکند و در خلال سفر، خواننده را آرامآرام با دلتنگیهای زنانهٔ خود که ناشی از عدم تطبیق با شرایط زندگی اوست، آشنا میکند. ...
ادامه محتوا ›روز جمعه، 15 مرداد 1395، جلسهٔ نقد کتاب پاهای آویزان آن زن نوشتهٔ الاهه علیخانی از سلسله جلسات «داستان جمعه» در شهر کتاب قم برگزار شد. ...
ادامه محتوا ›اما نامه نانوشته چگونه میتواند هم پایهگذار نوعی جدید از نوشتن باشد و هم روزآمدسازیِ صرف متون گذشته تلقی نشود؟ درواقع شاید عبارت روزآمدسازی چندان رسا نباشد و به همین دلیل خوش ندارم آن را به کار بگیرم؛ ترجیح میدهم بگویم «بازیابی» یا «بازیافت» و چون واژۀ اخیر تداعیگر قلمرو طلق معانی شهردارانه در گفتمان شهری و غیرماهشهری است که به هیچرو در مد نظر من نیست، به استفاده از بازیابی قناعت میکنم. ...
ادامه محتوا ›زن در واحۀ غروب چیست؟ میتوان گفت تا مادامی که در خانه و پشت درهای بسته است، هیچ چیزی نیست. انگار وجود ندارد. زن در واحۀ غروب وقتی نمایان میشود که دیده شود. ...
ادامه محتوا ›راش سوختهها رمان نخست بهروز انوار، رمانی در حدود 150 صفحه است با روایت اول شخص کنشگر. راوی شخصیتی است رو به خاموشی و ویران شدن. او با دوستانی که به نوعی از لحاظ حال و هوا و روحیات شبیه هماند... ...
ادامه محتوا ›ادبیات اقلیت ـ بهروز انوار: «آب که کم میشود، درختها میترسند. چاهها عمیقتر میشود تا چکهای آب برسد به ریشههای خشکیدهشان. گاه آب هم میرسد، اما دیگر درخت زنده نمیشود.» نیلوفر نگران همین است. او در روزهایِ پسینِ یک باغ، با دستان کوچک و کودکانهاش به هر ریسمانی چنگ میزند تا کار از کار نگذرد تا اگر روزی آب رسید به کاری بیاید. برای او باغ فقط درختان نیستند. باغ یعنی زندگیِ جاری در آن. همه چیز برای او به ...
ادامه محتوا ›شمارهی ناشناس نمودارِ حرکتِ آرشِ آذرپناه از تجربهورزیهای بهنسبت بدیع در سبکهای جاافتادهی داستانِ کوتاه به سوی یافتنِ شیوهای خودویژه در داستاننویسی را نمایان میسازد. ...
ادامه محتوا ›نفیسه مرادی «جزیره»، روایت پسر جوانی به نام ناجی است که جز فضای محدود جزیرۀ زادگاه و محل سکونت خود، جایی و کسی را نمیشناسد. شکل و شیوۀ زندگی مردمان جزیره، با ورود نیروهای اکتشاف نفت و آوردن کارگران از سایر شهرهای جنوبی به جزیره، به یکباره تغییر کرده است و مشکل اصلی ناجی و دیگر مردم جزیره در مواجهه با این تغییر را میتوان عدم آگاهی و شناخت آنها از وضعیت جدید و ناتوانی آنها در هماهنگ ساختن خود با وضعیت جد ...
ادامه محتوا ›به نظر نمیرسد که این سگ میخواهد رکسانا را بخورد به نیت فراموش شدن نوشته شده باشد. داستانهایی که باید فراموش کنیم، داستانهای مصرفی هستند. حتی اگر بپذیریم که این رمان هم میخواسته فراموش شود، پس چرا بگوییم که این رمان به بوف کور چنگ انداخته است؟ بوف کوری که تا امروز، 80 سال عمر کرده است. ...
ادامه محتوا ›