/سیر مطالعاتی رمان/
رمان فرانسه: جاده کمربندی / آنری بوشو
ادبیات اقلیت ـ آنری بوشو (Henry Bauchau) نویسندۀ فرانسوی زبان بلژیکی در سال ۱۹۱۳ در مشلان بلژیک به دنیا آمد. او که از سال ۱۹۵۸ دست به انتشار کتابهایش زد، در سال ۱۹۹۰، در ۷۳ سالگی جایزۀ آکادمی رویال را در بلژیک از آن خود کرد. بوشو در طول پنجاه سال نویسندگیاش تا سال ۲۰۰۸ چندین رمان و نمایشنامه منتشر کرد و آخرین اثر او جاده کمربندی بود که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و در سال ۱۳۸۹ باترجمۀ روحانگیز مهرآفرین در انتشارات نیلوفر منتشر شد.
از این نویسنده همچنین رمان «ادیپ در جاده» با ترجمۀ سعید صادقیان و نجما طباطبایی در سال ۱۳۹۳ به همت نشر آموت منتشر شده است.
جلسۀ روز یکشنبه، ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ از جلسات «سیر مطالعاتی رمان» (دورۀ رمان فرانسه) به نقد و بررسی این رمان بوشو اختصاص داشت.
حجت زمانی: جاده کمربندی متشکل از چند روایت است. هر روایت جز راوی، شخصیت محوری دیگری هم دارد. روایت اول: استفان، روایت دوم: شادو و روایت سوم: پول. در هر سه روایت، شخصیتهای روبهرو میمیرند و راوی زنده میماند. هر سه نفر جوانمرگ میشوند و به قول راوی، همیشه جوان در خاطرهها میمانند. اولین چیزی که بعد از خواندن رمان از خود می پرسیم، ارتباط این سه روایت است. جوانی، زیبایی، عشق و مرگ به نظر میرسد نقاط مشترک این سه روایت باشند. ما مرگ را در مردن دیگران حس میکنیم. تلاشمان در از یاد بردن مرگ با مرگ دیگران است که شکست میخورد. جز این راوی عاشق این سه نفر هم هست؛ عاشقیای نامتعارف. به استفان همچون کسی که حامی اوست، به شادو برای سیطرهجویی و تسلطش بر آدمها و به پول برای زیباییاش عشق میورزد. بوشو توانسته با روایتگری فکرشده و منظمش، ما را با خود همراه کند. حتی فلسفهورزیهای گاه و بیگاه راوی هم، ساختار داستانی رمان را بر هم نزده است. هر سه روایت با هم آغاز و با هم پایان مییابند. اگرچه میزان پرداختن به آنها یکی نیست. در مجموع، در جاده کمربندی با رمانی روبهرو هستیم که سعی کرده به همۀ زوایای روح انسان سرکشی کند. عشق و نفرت، مرگ و زندگی، توانایی و ناتوانی، ظلم و عدالت. رمان سرشار از این تقابلهاست. تقابلهایی که زندگی انسان بدون آنها دوام نمیآورد.
جعفر مرتضوی: مواجهۀ انسان با مرگ، مرکز ثقل کتاب جاده کمربندی است. نویسندۀ کتاب، آنری بوشو، رمان را در سه زمان و تاریخ و بافت کاملاً متفاوت روایت میکند و چیزی که این فضاهای جداگانه را به هم پیوند میدهد، همین مسئلۀ مرگ است. نه تنها روایت اصلی جاده کمربندی بلکه خردهداستانهایی نیز که در رمان مطرح میشوند، میکوشند تا ما را به درک و تجربۀ جدیدی از مواجهۀ انسان با مرگ برسانند. برای مثال، در انتهای داستان، نویسنده مسئلۀ مواجهۀ کودکان با مرگ را پیش میکشد و یا در جایی دیگر، زنانی را نشان میدهد که در یک تظاهرات دستهجمعی در میانۀ اشغال و جنگ جهانی حایلی میشوند تا مرگ را از میانۀ دو سوی جنگ برچینند. نویسنده کاملاً به داستانی که میگوید واقف و بر آن چیره است و تغییر مکان و فضاهای کاملاً متفاوتی که در رمان ترسیم میکند، باعث نمیشود او را از موضوع کانونی اثرش دور کند.***
جلسات «سیر مطالعاتی رمان» هر دو هفته یک بار برگزار میشود و در آن، به صورت دورهای، رمانهایی از نویسندگان مهم و تأثیرگذار یک کشور، بر اساس تاریخ بررسی میشود.
در این جلسات که از آذر ۱۳۸۹ آغاز شده است، تا کنون بیش از صد رمان، نقد و بررسی شدهاند. در دورۀ جدید این جلسات، رمانها بر اساس ملیت نویسندۀ آنها انتخاب میشوند. در دو دورۀ قبل رمانهای آمریکایی و ایتالیایی خوانده و بررسی شده است و در دورۀ فعلی که سومین دورۀ این «سیر مطالعاتی» است، به رمانهای فرانسوی پرداخته میشود این دوره از بررسی رمان «ژاک قضاقدری» اثر دیدرو شروع شده و خوانش رمانها بر اساس سیر تاریخی نویسندگان آنها ادامه دارد.
***
جلسات قبل:
«سرانجام شری» اثر سیدونی گابریل کولت
جلسۀ بعد:
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، رمان «سلام بر غم» نوشتۀ فرانسواز ساگان، مترجم: ب. مقدم
ادبیات اقلیت / ۲۱ بهمن ۱۳۹۴