وقتی که نیستی / داستانی از زهره عارفی
داستانی از زهره عارفی: اول میخواهم از سرت شروع کنم. بالای سرت مینشینم و تو باید ریلکس روی نرمی و سفتی پتو دراز بکشی و قول بدهی که چشمهایت را ببندی. دوست ندارم وقتی از بالای سر نگاهم میکنی و رنگریزۀ چشمت را به سمت من هدف میگیری تو را ببینم. ...
ادامه محتوا ›